ON MY OWN

ON MY OWN

و به نام گناه که ثابت میکند تو آدمی و او خدا

معرفی کتاب دن کیشوت نوشته میگل سروانتس ساآودرا

به نام خداوند بخشنده مهربان

معرفی کتاب دن کیشوت:

نویسنده: دن میگل د سِروانتِس ساآودرا تعداد جلد: 2
مترجم: محمد قاضی تعداد صفحات: جلد اول:658
انتشارات: ثالث قیمت: هر جلد 30000 تومان (1391)
سال و نوبت چاپ: چاپ نهم 1390 وب سایت: www.salesspup.ir
ملیت: اسپانیانی رایانامه: info@salesspup.ir

کتاب دن کیشوت اثر دن میگل د سِروانتِس ساآودرا:

دن کیشوت اثری است بس تاریخی که تا به اکنون بنا به گفته مقدمه کتاب از ابتدای قرن هفدهم تاکنون بیش از هزار بار به بیشتر از سی زبان مختلف منتشر گردیده و تنها در شوروی از سال 1917 به این طرف پنچاه مرتبه و هر بار در 900000 نسخه و به چهارده زبان ترجمه و تجدید چاپ شده است.

شاید تا کنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت های گوناگون نبوده است. بسیاری از کتاب ها هستند که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد. و از حدود مرز یک کشور فراتر نمیرود. بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی طبقات ممتاز است.

اما دن کیشوت همه حصار های جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را در هم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توام ساخته است.

کتاب دن کیشوت ترجمه محمد قاضی:

ترجمه ای که اکنون در دست خواننده است بی شک از روانترین و سلیس ترین ترجمه هایی است که تاکنون به دست خواننده فارسی زبان رسیده است. آقای محمد قاضی بیش از هر چیز در رعایت سبک نویسنده زحمت کشیده است، (کافی است که خواننده سبک ترحمه داستان را با ترجمه مقدمه سروانتس و هم چنین با عباراتی که نویسنده ضمن داستان نقل کرده است مقایسه کند و تفاوت سبک های نگارش گوناگون را بسنجد). آقای محمد قاضی برای ترجمه خود بهترین ترجمه فرانسوی کتاب را به تصدیق موریس باردن ، دکتر در ادبیات فرانسه و استاد زبان های اسپانیایی و پرتغالی ، همان ترجمه لویی و... یاردو، نویسنده و ادیب بزرگ فرانسوی، است به کار برده و توضیحات و حواشی موریس باردن را هم در جای خود نقل کرده است. از این رو ، ترجمه حاضر علاوه بر زیبایی و روانی و وفاداری به متن اصلی ، از کامل ترین ترجمه هایی است که تا کنون به فارسی در آمده است.

دکتر میترا (مقدمه کتاب دن کیشوت)

بخش از کتاب دن کیشوت:

از بخت بد سانکو بداختر چنین مقدر بود که در بین کسانی که در کاروانسرا بیوته کرده بودند چهار ماهوت فروش اهل ((سه گووی)) و سه پیله ور دروه گرد متعلق به میدان مال فروشان شهر ((کردو)) و دوپیشه ور اهل اشبیلیه که همه از اراذل و اوباش محل و مردمی شریر و ناراحت بودند حضور داشتند. این نه نفر لات که گفتی همه همفکر بودند به سانکو نزدیک شدند و او را از پشت خرش به زیر آوردنت و یکی از ایشان دوید و لحاف رو تخت خانم کاروانسرادار را آورد و مهتر بیچاره را در آن انداختند. لیکن وقتی سر بالا کردند دیدند که سقف ایوان کاروانسرا کوتاه است. و برای منظور ایشان مناسب نیست. ناچار تصمیم گرفتند به حیاط مرغان که سقفی به جز آسمان نداشت بروند. وآن جا ، سانکو را روی لحاف دارز کردند و همان گونه که در ((کارناول)) با سگ ها میکنند. شروع به برتاپ کردن او به هوا کردند.

 منبع:http://www.inmyown.loxblog.com

 (کپی برداری تنها با ذکر نام منبع زیباست.)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


All About Me :)

خان و خادم دیدم و مخلوق خالق ندیدم.
خاتون و خواجه دیدم و خالق مخلوق ندیدم.
اما هرچه را که ندیدم در چشمان کور عالم دیدم.
......................................
بر احساس ضرب خورده ام و سوار بر جسم باکره ام
میتازم از این قیل و قال تنهایی به سوی بیابانی نمادین
که هرچند دخترانش از خاک اند و خار اما می ارزند به صد گلبرگ و رنگ دختران خزان
-Sako-

Join Us

Join us in YouTube Join us in Telegram

documentary

    مستند سرای هیمن


    مستند سرگذشت محمد اوراز